انجام دادن، اجرا کردن ایجاد کردن، تولید کردن پرورش دادن، مورد مصرف قرار دادن، به کار بستن مهیا کردن، آماده کردنانجام دادن، اجرا کردن ایجاد کردن، تولید کردن پرورش دادن، مورد مصرف قرار دادن، به کار بستن مهیا کردن، آماده کردن
داستان زدن یکی داستان زد سوار دلیر که رو به چه سنجد به چنگال شیر (فردوسی) نقل کردن مثل مثل زدنداستان زدن یکی داستان زد سوار دلیر که رو به چه سنجد به چنگال شیر (فردوسی) نقل کردن مثل مثل زدن